داستان کوتاه انگلیسی اقیانوس و پرندگان با ترجمه فارسی
این داستان اقیانوس و پرندگان که با ترجمه فارسی که خدمت شما مخاطبان عزیز ارائه شده
داستانی کوتاه و مناسب کودکان است.

اقیانوس و پرندگان
دو پرنده در ساحل یک اقیانوس زندگی میکردند . پرنده ماده قصد بچه دار شدن داشت. او به شوهرش گفت ، “لطفاً برای من یک مکان مناسب و بی سر و صدا پیدا کن ، جایی که بتوانم تخم هایم را بگذارم.”
پرنده نر گفت : “این مکان مناسب است!”
پرنده ماده پاسخ داد : ” اوه نه! وقتی جذر و مد زیاد باشد این مکان زیر آب می رود”.
همسرش فریاد کشید : ” چی ؟! فکر میکنی اقیانوس جرات چنین کاری را دارد؟ ”
بنابراین پرنده ماده بیچاره مجبور شد تخم هایش را در ساحل بگذارد و همین که تخم هایش را گذاشت جذر و مد اقیانوس آنها را از بین برد.
پرنده ماده با ناراحتی گفت : “تخم های ما ازبین رفته اند.”
همسرش پاسخ داد : ” نگران نباش من آنها را برمیگردانم. ”
سپس پرنده نر به همراه دیگر پرندگان نزد خدای پرندگان رفت. پرنده نر به خدای پرندگان گفت ، “سرورم! ما زندگی مسالمت آمیزی داشتیم ، ولی اقیانوس با از بین بردن تخم های ما باعث آزار و ناراحتی من و همسرم شد.”
خدای پرندگان آنچه را که اتفاق افتاده بود به ژوپیتر ، محافظ جهان گفت و ژوپیتر به اقیانوس دستور داد تا تخم آنها را بازگرداند. اقیانوس هم از دستور ژوپیتر پیروی کرد و تخم ها را پس داد.
پس نتیجه میگیریم هر وقت خواستن و اراده ای در جریان باشد ، راه رسیدن به آن هم وجود دارد..
برای مطالعه داستان های دیگر به صفحه داستان کوتاه انگلیسی برای کودکان با ترجه فارسی با نام
چکاوک و شکارچی پرنده مراجعه کنید.